تدبیر

اگر موافق تدبیر من شود تقدیر...

تدبیر

اگر موافق تدبیر من شود تقدیر...

تدبیر

همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
#سعدی

نوشتن را دوست دارم، چونان کودکی که به نقاشی عشق می ورزد و مانند کودک که نقاشی هایش همیشه زیبا نیست، متن های من نیز همیشه زیبا نخواهند بود؛ اما هر نقشی که کودک بر صفحه ی سفید کاغذ می زند نشانی از دل مشغولی ها و خواسته های اوست، ما از کودکی می آموزیم آن چه را می خواهیم و به آن چه می اندیشیم با نوشتن نشان دهیم.

دهم اردیبهشت 1397
(برای زمانی که مرگ وبلاگ ها فرا رسیده، نوشتن در وبلاگ بیشتر شبیه حدیث نفس است)

ماجرای آلودگی ها بیش از آنکه یک مشکل ناشی از صنعت باشد، مشکلی ناشی از خصلت ما ایرانی هاست. ما نه درگذشته زندگی می کنیم، نه در آینده، بلکه تنها به «حال» خویش نگاه می کنیم. از گذشته چیزی نمی دانیم، گذشته هاله ای است که هر کس بر اساس وضعیت کنونی خود به آن رنگ می زند، آینده نیز اساسا برای ما بی اهمیت است، برنامه ریزی بلند مدت به کنار، برنامه ریزی کوتاه مدت نیز در زندگی روزمره ما جایی ندارد. اساسا در حال زندگی می کنیم، اگر آب باشد تا بتوانیم از آب استفاده می کنیم تا در نهایت ذخایر آبی خود را هدر بدهیم، اگر هوا برای تنفس باشد آنقدر مواد آلاینده در فضا منتشر می کنیم که نتوانیم در آن نفس بکشیم. اساسا هیچ گونه مدیریتی را بر مبنای آینده نداریم. مسئولین نیز از این خاصیت ایرانی ها بی بهره نیستند. مدیریت منابع در حدی بغ رنج است که تنها زمانی که کف گیر به ته دیگ می خورد شاید فکری به حال بحران بکنیم در غیراین صورت هم مردم شاد هستند هم مسئولین، کسی هم پیگیر نیست که ای بابا آینده چگونه خواهد بود؟ خب امسال که بارش ها نسبت به سال گذشته کمتر شده است آیا از اکنون صحبتی مبنی بر استفاده درست برنامه ای برای تنظیم آب مصرفی و ... شنیده اید؟ وضعیت آب شهرهای بزرگ در سال آینده چیزی شبیه این روزهای آلودگی هواست هر روز باید منتظر باشیم که کدام منطقه آب نخواهد داشت این در صورتی است که اگر سیستم و برنامه ای برای استفاده ردست از آب هم اکنون پایه ریزی می شد شاید دچار چنین مشکلی نبودیم. نگران مسئله آلودگی هوا نباشید، اندک اندک بهار می رسد و با گرم شدن هوا و بر طرف شدن «وارونگی هوا» مسئله اصلی به آب بر میگردد و برای چند وقت فکر ما نیز از هوای آلوده پرت می شود و سال بعد دوباره همین آش و همین کاسه را خواهیم داشت. این در حالی بود که نه از سی سال پیش بلکه تنها در دو سال اخیر مدیریت جهادی گونه ای در زمینه آلودگی هوا انجام می شد شاید امروز با چنین تعطیلی هایی روبرو نبودیم. برای مثال در چند سال اخیر شعارهایی مانند استفاده از ماشین های CNG دار نیز رنگ و روی خود را باختند، دولت ها عملا کمکی برای سیستم حمل و نقل شهری انجام ندادند و حتی با سیاست های غلط خود باعث ایجاد کلان شهرهایی شده اند که برای مدیریت آن حال به مشکل خورده اند. البته تنها این دو نیست. تمامی مشکلات چند سال اخیر از بیکاری، ازدواج و ... نیز هیچ وقت حل نشده اند بلکه تنها از کنار آنها رد شده است که حالا باید بچرخیم و ببنیم در آینده قرار است این ها چگونه دامان کشور را بگییرند و چه بلایی را به سرمان بیاورند، اما آن زمان دیگر نه تنها مشکل با تعطیلی مدارس حل نمی شود بلکه باید منتظر اتفاقاتی به شدت مخرب تر بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۲۲:۳۵
امین خلیق

جمهوری اسلامی از ابتدا به عنوان یک حکومت دینی نه تنها در برابر امور مادی بلکه در برابر امور معنوی نیز خود را مسئول می دانست، قوانینی مانند قانون حجاب نمونه ای از این رویکرد است. البته اهمیت این قوانین نه صرفا به عنوان قوانینی فردی، بلکه به عنوان قوانینی اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. از ابتدای انقلاب نحوه ی برخورد با مسائل فرهنگی و اجتماعی موضوعی داغ بوده است، گاهی منادی برخوردهای فرهنگی اکبرپونزی ها بوده اند که نه تنها موافق آرای جمهوری اسلامی نبوده بلکه مخالف دیدگاه های ناب اسلامی نیز بوده است و تنها موجب هزینه زایی برای انقلاب اسلامی شده است. به هر حال پس از گذشت این سال ها هنوز در مواجهه با آسیب های اجتماعی و فرهنگی استراتژی خاص و مدونی طرح و ارائه نشده است. برای مثال صدا و سیمای ملی به عنوان بزرگترین منبع فرهنگی که به صورت اختصاصی شبکه های تلویزیونی را در اختیار دارد در برنامه ای دست به سانسور لگوی تیم رم میزند و در برنامه ای دیگر از منادیان سند 2030 به عنوان مهمان دعوت به عمل می آورد آنچه عامل این گونه برخورد هاست، نبود یک سند و راهبرد مشخص است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۷ ، ۱۲:۰۱
امین خلیق
تحلیل های متفاوتی در مورد نگاه های جنسی نوشته شده اما به نظر من مقاله ی خوبی رو دکتر داریوش سجادی پیرامون این قضیه نوشته اند که البته با فضای مملکت ما همخوانی داره، مشکلی که معمولا در مقالات دیگه دیده میشه اینه که نوشته ها ناظر بر رخدادهای فعلی و یا داخلی نیست و این نوشته به نظرم تونسته این مشکلات رو بر طرف کنه. برای مطالعه ی این مقاله می تونید اون رو از لینک زیر دانلود کنید...


دریافت
عنوان: زندگی، زن و دیگر هیچ
حجم: 373 کیلوبایت
توضیحات: نوشته ی دکتر سجادی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۷ ، ۱۳:۰۴
امین خلیق

اگر بخواهیم بخشی از نارضایتی های اخیر را بررسی نماییم آن را نه در قالب عملکردی، بلکه در قالب ذهنی باید مورد کنکاش قرار دهیم، آنجا که دکتر نوبخت در جواب منتقدان به وضع معیشت مردم می گوید: «آیا سفره‌های مردم اردیبهشت ماه پارسال رنگین‌تر بود و امسال خالی‌تر شده است؟» ناظر به همین مسئله است، امروز این فشارهای ذهنی هستند که با بر هم کنش فشارهای عملکردی نارضایتی ها را افزایش داده اند. اگر بخواهیم بین دلایل اولیه ی نارضایتی و ثانویه آن تفاوت قائل شویم دلایل اولیه آن ذهنی و دلایل ثانویه ی آن را میتوان عملکردی دانست. هر چند در عمل شاهد افزایش قیمت دلار و سکه و ... هستیم اما بخش اعظمی از افزایش قیمت ها به دلیل هجوم سرمایه های سرگردانی ست که به دلیل نارضایتی ذهنی برای افراد جامعه به وجود آمده است. اما این نارضایتی ذهنی چگونه به وجود آمده و نقش آن در کجای معادلات است؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۷ ، ۱۲:۵۲
امین خلیق

هنجار‌ها و ارزش‌های هر جامعه و حکومت، نحوه نگرش اعضای جامعه به سیر و حرکت هر حکومت را معین می‌کند. در آمریکا وقتی شهروندان، افراد بی‌خانمان (Homeless) را می‌بینند، این را نه نتیجه بی‌عدالتی بلکه نتیجه آزادی‌ای می‌دانند که نئولیبرالیسم به تمامی افراد آن جامعه هدیه داده است و آزادی‌ای که به اعضای جامعه می‌گوید برای رسیدن به ثروت می‌توانند تلاش کنند و اگر از این چرخه عقب بمانند، گناهش بر گردن خودشان است. اما اگر همان شهروند در ایران افراد بی‌بضاعت را ببیند، براساس هنجارهای جامعه و ارزش‌هایی که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است به خود می‌گوید: «پس عدالت کجاست؟» برای جامعه‌ای که می‌داند نمی‌تواند انتظار عدالت داشته باشد، تحمل بی‌عدالتی راحت‌تر از جامعه‌ای است که در آن از عدالت صحبت می‌شود و آن را یک ارزش قلمداد می‌کند، اما در آن بی‌عدالتی رخ می‌دهد. جامعه ما قبل از مشروطه، هنگامی که درخواست تاسیس عدالتخانه را داد، دیگر عدالت را به‌عنوان راه و روشی در نظر گرفت که برای رشد و پیشرفت نیاز به آن داشت.

مشروطه علاجی بود برای عدالتخانه‌های ناکارآمد، ولی سودی نبخشید. انقلاب اسلامی آمد تا عدالت را برقرار سازد، رعیت را شهروند کرد تا همه را در برابری ببیند. اما شهید لاجوردی چه خوب آرزوی مرگ کرد زمانی که عدالت به مصلحت‌ها فروخته شد؛ زمانی که خشت‌های کج را برخی که خود را صاحب سفره انقلاب می‌دانستند در حال بنا کردن بودند.

شهید لاجوردی در جریان محکومیت نوشین نفیسی، دختر پزشک آیت‌ا... منتظری و یکی از سه نفر مرکزیت گروهک تروریستی جناح «راه کارگر» این‌گونه می‌گوید: «گفتم نوشین نفیسی را آزاد می‌کنید تا پدرش خوشش بیاید... من به آنها گفتم وقتی دستور آزادی او را دیدم، از خدا مرگم را خواستم.» شهید لاجوردی مرگ خود را زمانی دید که عدالت در حال مرگ بود، این دقیقا تفاوت ایران با آمریکاست. شاید در آمریکا پس از چنین اتفاقی کسی آرزوی مرگ نکند، اما در ایران کسی که برای انقلاب تلاش کرده است، اینچنین دلسرد می‌شود، چراکه او ارزش‌ها و آرزوهایی دارد که اگر عدالت برقرار نشود، آرزوی دیگری تحقق پیدا نمی‌کند. چندی پیش نیز مقام معظم رهبری فرمودند درباره عدالت عقب هستیم.

مشکل عدالت ما این است که ما عدالت را با برخی مصلحت‌های غیرواقعی  آمیخته کرده‌ایم.  عدل را تا جایی می‌خواهیم که مصلحت است، دادگاه تا جایی علنی است که مصلحت است. آیا مردم می‌توانند طعم عدالت را بچشند وقتی مصلحت‌ها را نمی‌دانند؟ اگر عدالت بدون مصلحت‌های خیالی باشد، آنگاه مردمی که سالیانی است به دنبال عدالت هستند عدالت را با چشمان خود می‌بینند، امید می‌گیرند و برای فردا آماده می‌شوند.


روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/?nid=2520&pid=12&type=0

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۷ ، ۱۱:۵۱
امین خلیق

فمنیسم، جنبشی که با شعار توانمند سازی زنان پا به عرصه ی اجتماع گذاشت. حق رای زنان را از نتایج عمده ی این جریان محسوب می کنند، اما برای شناخت فمنیسم باید به معانی مفهومی آن بیشتر پرداخت. فمنیسم با شعار سرکوب زنان در سده های اخیر خواستار حضور بیشتر زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و خصوصا اقتصادی بود. فمنیسم آمده بود تا تمامی نابرابری ها را رفع کند اما نگاه فمنیست ها در رفع این نابرابری ها غالباً رنگ مردانه ای داشت. اصولا به زنان توصیه می شد برای اثبات خویش رفتار های مردانه بود انجام بدهند و قاعدتا در این ملاک سنجی همیشه زنان در حال دویدن پشت سر مردان بودند، نتیجه ی این دویدن های بی پایان، فمنیست های رادیکالی بودند که معتقدند آنچنان جهان و ساختارهای آن مردانه است که نه با قانون و نه هیچ سازوکار دیگری نمی توان در برابر مردان مقاومت کرد و تنها راه نجات زنان، نابودی مردان است!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۴۸
امین خلیق